لیست هاشمی رفسنجانی در انتخابات از دیار باقی! / اصلاحطلبان پس از رد صلاحیت روحانی چه خواهند کرد؟
تاریخ انتشار: ۷ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۱۵۷۷۳
به نظر میرسد که کلان تحلیل اصلاحطلبان با رد صلاحیت روحانی غلط از آب درآمده است، جناح چپ تمایل داشت در انتخابات با دست پس زده و با پا پیش بکشد!
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز شنبه ۷ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که رای دادگاه لاهه به تعلیق فعالیهای نظامی رژیم صهیونیستی در غزه، واکنشها به رد صلاحیت حسن روحانی و مصطفی پورمحمدی، نقش تصویب برخی احکام هزینهای در کسری بودجه سال آینده و فصل تازه در روابط تهران-آنکارا در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
از صبح روز چهارشنبه که خبرگزاری برنا خبر ردصلاحیت حسن روحانی را رسانهای کرد و ساعاتی بعد که سایت حسن روحانی رسما خبر عدم تایید رئیسجمهور سابق را اعلام کرد تا عصر روز جمعه، موضوع این ردصلاحیت به بحث اصلی بسیاری در فضای مجازی و عمومی کشور بدل شد.
رد صلاحیت روحانی در روزنامههای اصلاحطلب نیز بازخوردهای فراوانی داشته است، روزنامه هممیهن که مدافع لیست روحانی در انتخابات بود برای این ماجرا نوشته است:
ردصلاحیت روحانی، در سطحی کلانتر و از منظر جامعهشناسی سیاسی تحولات ایران نیز واجد معنا و پیامهای مهم و احتمالاً، ماندگاری است. در این سطح تحلیل کلان، حذف چهرههایی چون حسن روحانی که از پیشقراولان انقلاب و چهرههای سیاستمدار عضو جامعه روحانیت مبارز و دارای ارتباط و انتساب بسیار نزدیک با عالیترین سطح نظام سیاسی شناخته میشوند، فراتر از شخص روحانی و یا تاثیری که چهرههایی چون او در تحولات سیاسی یا خبرگان آتی میتوانند برجای گذارند، موضوع بررسی قرار میگیرد. از این منظر، ردصلاحیت روحانی (و پیش از او، نیروهای ریشهدار دیگری در روحانیت سنتی و سابقهداران انقلابی همچون هاشمیرفسنجانی، ناطقنوری، علی لاریجانی و...) نماد بارزی از افول موقعیت روحانیت و نیروی سنت در مناسبات سیاسی امروز ایران تلقی میشود.
ادعای حذف برخی سیاستمداران خاص از سوی شوریا نگهبان در صورتی مطرح میشود که شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت نامزدها را در صورت درخواست آنها به خود نامزدها اعلام میکند و انتشار آن از جانب نامزدها منع قانونی نداشته و کاملاً آزاد است. بنابراین اگر جناب روحانی آنگونه که در بیانیه مطرح کردهاند، معتقدند رد صلاحیت ایشان با نیت «جانبدارانه سیاسی» بوده است، میتوانند دلایل رد صلاحیت خود را از شورای نگهبان بخواهند و آن را برای اطّلاع و قضاوت عموم منتشر کنند!
صرف نظر از دلایل رد صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان، باید گفت کارنامه آقای روحانی در جریان دو دوره ریاست جمهوری وی پیش روی مردم است و میتواند ملاک و معیار خالی از ابهامی درباره میزان صلاحیت ایشان باشد. آقای روحانی بی آن که بفرمایند منظورشان از مردم چه کسانی هستند، ادعا میکند که مردم از رد صلاحیت ایشان نگرانند و حال آن که تودههای عظیم مردم از تائید صلاحیت ایشان برای دور دوّم انتخابات متعجب بوده و گلایه داشتند که با توجه به عملکرد و مواضع آقای روحانی در دور اوّل ریاست جمهوری، چرا شورای نگهبان برای بار دوّم نیز صلاحیت ایشان را تائید کرده است!
به نظر میرسد که رد صلاحیت روحانی اصلاحطلبان را دچار شوک نیز کرده است، تا جایی که روزنامه اعتماد در تیتر اول خود نوشته است:
شاید وقتی که سال ۱۳۹۲ حسن روحانی در پاسخ به درخواست سخنگوی وقت شورای نگهبان برای انتقال خبر ردصلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی به او گفته بود «ردصلاحیت آقای هاشمی را من باید به ایشان بگویم، ردصلاحیت مرا چه کسی به من خواهد گفت؟» در دورترین نقطه ذهنش نیز پنجم بهمن ۱۴۰۲ را تصور نمیکرد؛ روزی که خبر رد صلاحیتش را کسی به او نداد و با پیگیریهای دفترش متوجه شد.
به نظر میرسد که کلان تحلیل اصلاحطلبان با رد صلاحیت روحانی غلط از آب درآمده است، جناح چپ تمایل داشت در انتخابات با دست پس زده و با پا پیش بکشد و به نوعی روحانی را رحم اجارهای در انتخابات کند، حالا بدون روحانی آنها در آزمون مهمی قرار دارند، شرکت یا عدم مشارکت در انتخابات تکلیف آنها را در سپهر سیاسی مشخص خواهد کرد!
البته اصلاحطلبان مشارکتجو هنوز امیدوار هستند که با تاکتیک سال ۹۴ بار دیگر مسیر پیروزی را طی کنند، از جمله تمسک به لیست هاشمی در انتخابات است، محسن هاشمی دراینباره به روزنامه شرق گفته است:
در انتخابات مجلس هم میبینید که اصلاحطلبان و معتدلین با وجود ردصلاحیتهای بسیار بالا کل ۳۰ نفر تهران وارد مجلس میشوند یا در انتخابات بعدی خبرگان حتی به فهرستشان، فهرست انگلیسی میگفتند؛ ولی کل فهرست رأی میآورد. و کسانی که با این فهرست مخالف بودند، رأی نمیآورند. بعد از رحلت ایشان هم این آثار ادامه دارد و حماسهای که سال ۹۲ آغاز کردند، هنوز اثرش را در انتخابات ۹۶ میبینید.
تأکید بر تحریم از سوی جبهه اصلاحات نشانگر ترس رادیکالهای جبهه اصلاحات از ریزش بدنی اجتماعی خود و وزنکشی سیاسی – انتخاباتی میباشد که تلاش میشود بهموجب آن این موضوع با طرح مطالب تکراری کودتای انتخاباتی به حاشیه راندهشده و شکست انتخاباتی با گریز از به داوری گذاشتن خود به رأی مردم توجیه شود، طیف مشارکتجو نیز از آن سو برای بیرون نماندن از گرته سیاسی برای دادن لیستی شاخص در حال تلاش است.
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت ویژه های مشرق شورای نگهبان روزنامه هم میهن مصطفی پورمحمدی حسن روحانی اصلاح طلبان علی لاریجانی جبهه اصلاحات ویژه های مشرق روزنامه اعتماد رد صلاحیت روحانی روزنامه شرق دادگاه لاهه خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت رد صلاحیت روحانی شورای نگهبان صلاحیت ایشان اصلاح طلبان حسن روحانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۱۵۷۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب میدانند
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است.
وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است.
البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.
اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت، ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.
حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.
من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول، چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و...، ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.